کد مطلب:317239 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:336

هو الحق


عشق جز دولت و عنایت نیست

جز گشاد دل و هدایت نیست



مولانا جلال الدین رومی

درست یادم می آید هفت ساله بودم كه به مدد خاطره و برداشت راوی مخلص اهل بیت (ع) مادرم، طاهر بیگم سیف هیئت عزاداران شریعت را در محله «شریعت» شاهرود تأسیس كردم. آن هم به نام نامی حضرت ابوالفضل العباس (ع) علمدار دشت كربلا به همین مناسبت حضور در مجالس مختلف عزاداری در دهه های محرم و صفر هر سال، ترتیب برگزاری دسته های سینه زنی و زنجیرزنی نوجوانان و سپس جوانان در شهر شاهرود و... چنان شعله ی عشقی از قافله سالار كربلا از آن زمان تاكنون در وجودم زبانه كشیده است كه فروغ جاویدش در تمامی عرصه های زندگی همواره «كلید مشكل گشایم» بوده است.



مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم



كوتاه سخن این كه، راست حسینی (ع) حضرت عباس (ع) بگویم:

عشق و ارادتم به آن حضرت به گونه ای بود كه قسم خوردم تا آخر عمر، هر چه توان داشته باشم در راه، سرور شهیدان امام حسین (ع) و سالار شهیدان حضرت عباس (ع) ادای دین كنم.

مگر نه این است كه:

خلق می گویند: «در بهداری قرب حسین (ع) دردها را بیشتر عباس (ع) درمان می كند.»

آری این چنین بود وقتی كه فاضل عالیقدر، رضا دشتی كه از نویسندگان توانای خطه ی جنوب كه خود نیز كه ناشر است به جهت ارائه كتابی مطلوب، دوستانه از من خواست تا چاپ كتاب و بالاخره، سرمایه گذاری آن را برعهده بگیرم. (به زبان دیگر او بانی خیر شد تا قرعه به نام من «دیوانه» زدند.) دیوانه و سر به هواتر از همیشه، مشتاقانه مجالش ندادم و با زبان بی زبانی، عاشقانه گفتم من هم مثل شما از كودكی دلباخته ی سالار آزاده ی سقایم كربلایم.

آری اگر ذره ای خاك به حساب آیم به پای رشادت سرور عاشقان، نرد عشق می بازم تا در پی ادای دین و معرفت، توفیق خدمتی هر چند ناقابل برایم فراهم گردد.

آری اگر محبت عارفانه باشد بی شك جزء لطیف ترین چیزهاست كه سزاوار مطالعه و شناخت ذاتی و مستمر است.

آری هر كس به آن رسد حقیقت را دریافته است. در چنین صورتی این مستی حقیقی است نه مجازی:

«نوشندگان شراب هشیار می شوند حال آن كه عشق، مستی پایدار و همیشگی است.» حافظ علیه الرحمه، زبان دلم را چقدر زیبا در قالب ابیاتی نغز سروده است.



المنه لله كه در میكده بازست

زانرو كه مرا بر در او روی نیازست



خمها همه در جوش و خروشند زمستی

وان می كه در آنجاست حقیقت نه مجازست



از وی همه مستی و غرورست و تكبر

وز ما همه بیچارگی و عجز و نیازست



رازی كه بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم كه او محرم رازست



شرح شكن زلف خم اندر خم جانان

كوته نتوان كرد كه این قصه درازست



بار دل مجنون و خم طره ی لیلی

رخساره ی محمود و كف پای ایازست



بر دوخته ام دیده باز از همه عالم

تا دیده ی من بر رخ زیبای تو بازست



در كعبه كوی تو هر آنكس كه بیاید

از قبله ابروی تو در عین نمازست



ای مجلسیان سوز دل حافظ مسكین

از شمع بپرسید كه در سوز و گدازست



كوتاه سخن این كه «پاراسلوس Paracelsus» درباره ی عشق بزرگ چنین می گوید:

«آن كه هیچ نمی داند، به چیزی عشق نمی ورزد. آن كه از عهده ی هیچ كاری برنمی آید، هیچ نمی فهمد. بی ارزش است.

ولی آن كه می فهمد؛ بیگمان عشق می ورزد، مشاهده می كند، می بیند...

هر چه بیشتر آدمی در چیزی ذاتی باشد. عشق بدان بزرگتر است..

هر كه فكر می كند همه ی میوه ها در همان وقت می رسند كه توت فرنگی، از انگور چیزی نمی داند..

بیان كوتاه دیگر این كه هزاران بار خدا را شاكر و سپاسگزاریم كه توفیق این خدمت ناقابل برای اینجانب فراهم شد تا یكی از بهترین پژوهش های تاریخی كه با قلم رسا و دید محققانه فرهیخته ی خطه ی جنوب ایران تحت عنوان «زندگانی حضرت ابوالفضل» (ع) به رشته

تحریر درآمده به زیور طبع آراسته و تقدیم مشتاقان آن حضرت كنم.

بی شك مطالعه این كتاب، فرصت بسیار ارزنده ای است كه با زندگی مخلصانه حضرت ابوالفضل (ع) كه به نظرم یكی از جلوه های انوار قدسی است آشنایی كاملی پیدا كنم. به ویژه آنكه در مقام و منزلت علمدار نهضت عاشورا حضرت زین العابدین امام سجاد (ع) فرموده اند: «همانا حضرت عباس (ع) در نزد خداوند تبارك و تعالی مقامی دارد كه جمیع شهدا، در روز قیامت، بر او غبطه می ورزند و رسیدن به آن مرتبه را آرزومندند.»

مگر نه این است:

زیبایی مخلوق، ما را به آفریننده زیبایی و جمال وصلت می دهد. به مصداق فرمایش امام علی (ع) «خیر الكلام ما قل و دل» در یك كلام كوتاه می توان گفت:

عشق اسطرلاب اسرار خداست.

و العاقبة للمتقین

سید علی اصغر شریعت زاده

موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه

چاپ اول: اول رمضان 1424 ه ق

پنجم آبانماه 1382 ه ش

چاپ دوم: اول محرم 1425 ه ق

سوم اسفند 1382 ه ش



[ صفحه 1]